۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

گزارش 6 صحنه از تظاهرات قم و شرح عکس های آن






سلام- عکس ها، فیلم ها و گزارش ها از حضور پرشمار مردم در مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری را به وفور مردم با موبایل ها گرفته اند. من بیشتر به دنبال حواشی این مراسم بودم.

عکسی برایتان فرستاده ام که مربوط است به چند نفر امنیتی که در بالای بام یکی از خانه های مجاور بیت آیت الله منتظری ایستاده اند. از بالا وقایع را می دیدند، تصمیم گیری می کردند و برای اجرا از طریق بی سیم به افرادشان در میان مردم منتقل می کردند. عکس را از فاصله 500 متری گرفته ام.

بعد از خاتمه تشییع جنازه و متفرق کردن مردم، جمعیتی در دفاع از خامنه ای و دولت کودتا به راه انداختند که مضحکه خاص و عام شد. تعدادشان حتی به 50 نفر هم نمی رسید. از جلوی خانه آقای منتظری شروع کردند به شعار دادن به نفع خامنه ای و سپس شروع به حرکت در خیابان صفائیه کردند. عکسی از آنها که با موتورسیکلت مانور میدادند را هم فرستادم. ماشین ها به بهانه عبور از خیابان و کنار رفتن موتوری ها بوق می زدند و نهضت بوق بعد از ظهر دیروز در قم شروع شد. عده ای هم در جهت مخالف آنها حرکت می کردند و با پوزخند جوابشان را می دادند.

لیدر اصلی این دار و دسته، فردی است که در عکس، در ردیف جلو یک پرچم سبز رنگ را روی شانه اش گذاشته و با سر آنرا نگه داشته است.

نمایش آنقدر مضحک و تعداد آنقدر کم بود که بعد از 5 دقیقه از یک محلی تماس گرفته شد و دستور جمع شدن این بساط بلافاصله صادر شد. این هم از وسعت کفن پوشان قم!



گزارش 1

بعد از مراسم که به صورت رسمی در ساعت 12:40 پایان یافت، نیروی انتظامی و نیروهای ضدشورش با زبان بسیار نرم با مردم صحبت کرده و از آنها می خواستند که محل را ترک کنند. حتی از بلندگوها التماس می کردند که مردم محل را ترک کنند. جمعیت به قدری زیاد بود که حتی جرات مقابله با آن به سرشان نمی زد. بعد از اینکه تعداد مردم به مقداری کاهش یافت که از لحاظ قدرت برتری پیدا می کردند، اینبار با زور مردم را هل می دادند و آنها را برای ترک محل مجبور می کردند. لحن صحبت کردن آنها نیز تغییر کرد. این روند تا 15 دقیقه ادامه یافت و اینجا بود که به همین دلایل اولین درگیری بین مردم و نیروهای انتظامی شروع شد.



گزارش 2

تا حدود ساعت 1 بعد از شب هنوز هم مردم در جلوی بیت آیت الله منتظری حضور داشتند و شعار می دادند. مهدی کروبی در همین لحظات وارد بیت شد. نیروهای انتظامی مجددا دخالت کرد و به ضرب و شتم مردم پرداخت.



گزارش 3

دستور تیر نداشتند. برای شکار یک سوژه دستور از این قرار بوده که افراد فعال را به یک طریقی مثل رنگ یا حتی زخمی کردن فرد مورد نظر با مشت و حتی چاقو نشانه دار کنند تا بعدا او را در کوچه های فرعی دستگیر کنند.



گزارش 4

کنترل رسمی نیروهای نظامی و انتظامی به طور کامل به نیروهای منتقل شده از تهران واگذار شده بوده است. نیروهای انتظامی متعلق به شهر قم فقط وظیفه اجرا را داشته اند، حتی در رده های بالا مثل سرهنگ. از این بین فقط سرتیپ رحیمی خورشید وند (فرمانده انتظامی استان قم) نقش انتقال دهنده را بر عهده داشته است.



گزارش 5

در همین روز، پسر علی نیکان قمی (فرماندار قم) تصادف شدیدی کرد که برخی این تصادف را اتفاقی نمی دانند.



گزارش 6

در میانه ی مراسم، یک ماشین با بلندگوی دولتی از میان جمعیت رد می شد، شعارشان فقط لا اله الاالله بود و الله اکبر. مردم چند بار با آن ماشین تکرار کردند ولی شعار آن فرد در پشت بلندگو تغییری نمی کرد و جهت سیاسی و مسائل روز به خود نمی گرفت. مردم هم بلافاصله از آن ماشین فاصله گرفتند و آن ماشین دمش را گذاشت روی کولش و رفت.

در داخل حرم هم در همان اوایل مراسم، یک فرد را پشت میکروفون آورده بودند و او هم تسلیت نامه ی علی خامنه ای را می خواند با کمال حوصله و صبر. صدای بلندگو بشدت بالا بود، طوری که هیچ کس صدای اعتراض مردم را در بیرون حرم نمی شنید. یک سیستم صوتی سفارشی در حرم درست کرده بودند که به حدود 45 بلندگو وصل بود. خلاصه همه می دانستند که این تسلیت نامه خواندن برای چیست. البته من درست متوجه نشدم که تسلیت را می خواند و یا وصیت نامه آقای خامنه ای را می خواند. نهایتا کار به جایی رسید که همه آن 50-40 هزار نفری که در داخل حرم بودند یک صدا آن فرد را "هو" کردند و کلا این نقشه هم نقش بر آب شد و بلندگو را خاموش کردند و داخل و خارج حرم شعارها یکصدا و هماهنگ شد.

هیچ نظری موجود نیست: